چهارشنبه ۰۷ آبان ۰۴

كتاب برادرزاده رامو

۱۲۵ بازديد

كتاب برادرزاده رامو

گفت‌وگويي خيالي و فلسفي

كتاب برادرزاده‌ي رامو اثر دني ديدرو، نخستين بار در سال ???? منتشر شد. اين اثر گفت‌وگويي خيالي و فلسفي است كه ديدرو دو سال به تأليف و دو سال تنها به بازنگري آن پرداخت. ديدرو خود يكي از مهم‌ترين چهره‌هاي عصر روشنگري در فرانسه است. وي در اين اثر خود كه روايتي است كوتاه، سعي دارد تا با خلق گفت‌وگويي ميان خود و شخصيتي خيالي، از موضوعاتي چون اخلاق، عشق و مذهب سخن بگويد. كتاب برادرزاده‌ي رامو اثر دني ديدرو يكي از نخستين آثار ادبي است كه در آن از تفكر ليبرال و فردگرايانه صحبت شده است. شايد به همين دليل باشد كه اين اثر ديدرو را يكي از اصلي‌ترين آثار داستاني،فلسفي قرن هجدهم به شمار مي‌آورند.

برادرزاده‌ي رامو اثر دني ديدرو نخستين بار در آلمان و در سال ????، با ترجمه‌ي گوته انتشار يافت اما متن فرانسوي آن بعد از انتشار نسخه‌ي ترجمه‌شده ناپديد شد. نسخه‌ي آلماني اثر به زبان فرانسه برگردانده شد و در سال ????، در اختيار فرانسوي‌زبانان قرار گرفت. برگردان فارسي اين اثر نيز به ترجمه‌ي احمد سميعي و از انتشارات علمي و فرهنگي در اختيار علاقه‌مندان قرارگرفته است.

طبق گفته‌هاي اندرو اس كوران، ديدرو در زمان حياتش چندان مايل به انتشار كتاب برادرزاده‌ي رامو نبود؛ ديدرو در اين اثر خود از موسيقي‌دانان و سياستمداران مشهور بسياري حرف به ميان آورده بود كه انتشار اثر ممكن بود بازداشت او را به دنبال داشته باشد.

همان‌طور كه پيش‌ازاين گفته شد، ديدرو اين اثر را در قالب گفت‌وگويي خيالي نگاشته است. قالب گفت‌وگوي اثر براي نويسنده اين امكان را فراهم مي‌كند تا به موضوعات موردبحث خود، از زواياي گوناگون بينديشد. شخصيت برادرزاده‌ي رامو پسري است بي‌نهايت نامعتبر، غيرقابل اطمينان و بذله‌گو كه سرتاپايش پر است از تناقض. به‌اين‌ترتيب خواننده شايد هرگز كاملاً متوجه نشود كه او چه زمان رفتاري محترمانه دارد و چه زمان قصد تحريك و آزار شخص مقابل را. هنر نويسنده آن است كه حقايق را با هنرمندي هرچه تمام در چيزهاي بي‌اهميت به مخاطب نشان دهد.

برادرزاده رامو، كه از ديد بستگان ثروتمند و اعيان خود انگلي بيش نيست، به‌تازگي از خانه طردشده و دليلش هم آن بوده كه از پذيرش حقيقت سر باز زده است. او مغرورتر از آن است كه گردن به عذرخواهي كج كند و بااين‌حال، در اينكه  به‌جاي گرسنگي كشيدن، نقش دلال محبت را براي مردان ثروتمند بازي كند و با معرفي خانم‌هاي بدكاره به آن‌ها، چند صباحي به خرج اين احمق‌هاي اعيان زندگي بگذراند، ايرادي نمي‌بيند.

«جامعه براي استعداد افراد ارزش قائل نمي‌شود؛ نمي‌گذارد روي پاي خودشان بايستند. رهايشان مي‌كند تا به پاي ثروتمندان بيفتند؛ ثروتمندان احمق و تهي‌مغزي كه به ريش بزرگاني چون بوفون، دوكلوس، روسو، مونتسكيو و ديدرو مي‌خندند. نخبگان تهي‌دست در چنين شرايطي دو راه بيشتر ندارند؛ يكي آنكه چاپلوسي و تملق اغنيا را كنند و ديگري آنكه ذهن حساس و هنردوستشان را ناديده بگيرند و برخلاف ذات خود عمل كنند. اگر از راه فضائل مي‌شد به ثروت رسيد، من نيز يا تلاش مي‌كردم فضيلت كسب كنم يا حداقل سعي مي‌كردم راه اهل فضل را تقليد كنم. همه انتظار داشتند مانند يك احمق رفتار كنم و من هم خود را به يك احمق تبديل كردم.»

در ادامه تكه‌هايي از كتاب برادرزاده‌ي رامو اثر دني ديدرو را مي‌خوانيم:

«ما مردم دروغي را كه خوشايندمان باشد به‌يك‌باره مي‌بلعيم اما حقيقتي كه پيش رويمان است را جرعه‌جرعه فرو مي‌دهيم.»

«به عقيده‌ي من بهترين حالت اين دنيا حالتي است كه شامل حال من نيز بشود. اگر بنا به نبود من باشد، ديگر چه فرقي دارد اين دنيا بي‌نقص باشد يا خير؟»

«مراقب باش چه مي‌كني؛ اگر يك‌بار فريبم دهي ديگر هرگز به تو اعتماد نمي‌كنم.»

«هر انساني غرور دارد. من مايلم غرورم را زير پا بگذارم؛ اما به خواست و اراده‌ي خودم، نه به‌اجبار و خواست ديگري.»

«قدرشناسي بار سنگيني است و هر بار سنگيني يك روز بايد از شانه برداشته شود.»